حرفهاي ناگفته با دخترم
سلام دختر قشنگ مامان،چند وقته ميخوام برات صحبت كنم ولي وقت نميشه همش درگير كاراي ديگه هستم. ببخش ماماني كه كمتر برات پست ميزارم ولي برات بيرون از وب لاگ كم نميزارم هم به پوشاك توجه دارم هم تفريح و گردش و هم خوراك. يه مدتي بود اين حرفها تو دلم مونده بود كه ماشااله بزرگ شدي و به حرف افتادي و كلمات زيبا و قشنگي رو ميگي كه بعضي ها رو من متوجه نمي شم و بعضي از اونا رو كاملا با دست يا اشاره به من نشون ميدي. الان يه هفته از 18 ماهگي شما گذشته ولي حرف زدن رو شما از چند ما پيش شروع كردي مثلا مامان پري بهت كلمه اب رو ياد داده و وقتي تشنه هستي ميگي اب و از اين موقع تشنخ بودن بابا جبي يا مامان پري رو ميبردي توي اشپزخونه و يخچال رو نشون ميدادي. ...